دو هنرمند قوم آذری از جمهوری قوم آذری

به نام خداوند جان و خرد
میزبان شما در هیجدهمین برنامه خوانداری میراث شوونیستی هستم. حال و هوای قوم آذری که بر این برنامه حکمفرماست بدلیل اجرای برنامه ارکستر ملی ایران به همراه دو هنرمند قوم آذری از جمهوری قوم آذری میباشد که اینروزها در تالار وحدت در حال اجراست. به همین مناسبت با شهمیر نور آزاده ای خبرنگار میراث شوونیستی که به این کنسرت رفته بود گفتگویی کرده ایم که در ادامه میشنوید:
اولین کنسرتی بود که احساس غربت میکردم توی تالار وحدت. بیشتر کسانی که اطرافمان حرف میزدند به زبان قوم آذری حرف میزدند. اینها اقوام و خویش و آشنایان ما هستند که زبانشان با ما فرق میکند. طفلیها قدیم لهجه تهران داشتند در اثر حمله سلجوق و مغول و ... لهجه شان آنقدر عوض شد که ما دیگر سر در نمی آوریم.
چهره هایی که من می شناختم فقط محدود به هنرمندان و خبرنگاران بود که فقط میخواستند ببینند اینجا چه خبره. آذریها واسه چی دور هم جمع شدند؟ برنامه چی یه؟ نکنه زبانم لال یه موقع؟
رامیز قلی اوف و لطفیار ایمانوف دو هنرمند از کشور قوم آذری بودند که به این برنامه دعوت شده بودند. هر دو هنرمند هنرمندهای خیلی برجسته ای بودند. رامیز قلی اوف بارها به اصرار دانشجویان و نه اساتید در دانشکده هنر دوره گذاشته و ایمانوف هم که خودش میگه شصت بار در ارکسترهای بین المللی اجرا داشته. راست و دروغش پای خودش.
این رامیز قلی اوف رسمی بود ولی این ایمانوف خیلی صمیمی بود و حتی کت و شلوار قرمز هم یکبار در صحنه پوشیده بود و آداب کنسرت موسیقی کلاسیک را رعایت نمیکرد. قبل برنامه دو تایی نشسته بودیم فکر میکردیم اگه به جای فرهاد فخرالدینی مرحوم فریدون ناصری رهبر ارکستر بود چه اتفاقی می افتاد. ایشان دیسیپلین خاصی برای موسیقی کلاسیک داشتند که شامل کت شلوار و قیافه خواننده هم میشد. بالاخره دیسیپلین برتر از هنر آمد پدید.
البته چند مسئله مهم هستند حتی مهمتر از خود موسیقی:
1)  یک مسئله که اینجا خیلی مهمه و جای امیدواری هست این هستش که موسیقی قوم آذری پس از تشکیل کشور شوروی پیشرفت کرده و ما زیاد هم نباید ناراحت آن باشیم. بنابراین عجیب نیست که یکنفر از قوم آذری میاد اینجا و برنامه اجرا میکنه و این دلیلش این نیست که هنر فعلا نزد ما نیست و بس. بلکه تاثیرات مدارس شوروی بوده. اگه ما هم مدرسه داشتیم الان من به جای ایمانوف داشتم میخوندم و شما اینقدر ناراحت نبودید.
2) مساله مهم دیگر این بود که اوج کار رامیز قلی اوف کنسرتاورتور تاری است که جدیدا توسط فرهاد فخرالدینی نوشته شده است. این اولین کنسرتاورتور هست که در جهان برای تار نوشته شده است. ایرانی در این زمینه هم مثل همه امورات دیگر شاگرد اول دنیا میباشد. هنر نزد ایرانیان است و بس. هر چند که خود این فرهاد فخرالدینی هم از قوم آذری هستش. جای شما خالی. رامیز قلی اوف خیلی افتخار میکرد که کنسرتاورتور فرهاد فخرالدینی را برای اولین بار اجرا میکرد. حتی اصرار میکرد که فرهاد فخرالدینی با اعضای کنسرت شش ساله اش که همانا شاگردان خود رامیز هستند به باکو رفته قطعه مذکور را در آنجا اجرا کنند.
این ارکستر ملی شش ساله هدفش اینست که ترکیب سازهای ایرانی و غربی را داشته باشد و خرده موسیقی های محلی ایران مثل موسیقی جمهوری قوم آذری با استفاده از اساتید اقوام مذکور که به اصرار دانشجویان برایمان کلاس هم میگذارند را اجرا کنند.